Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-05-03@14:42:28 GMT

تبلیغ ارواح بازی و پدرسالاری

تاریخ انتشار: ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۸۴۳۱۲۰

تبلیغ ارواح بازی و پدرسالاری

امسال تلویزیون آنتن رمضانش را به سریال‌های غیر رمضانی سپرد. در سال‌های دور بعضاً دو یا سه شبکه آنتن رمضان را در اختیار سریال‌های کمدی قرار می‌دادند. در سال‌های اخیر حداقل یک شبکه سنگر کمدی را حفظ می‌کرد و بقیه شبکه‌ها سراغ ژانرهای دیگر می‌رفتند. امسال تلویزیون ترجیح داد با دو سریال اجتماعی و یک سریال ترسناک و ماورایی در ماه رمضان عرض اندام کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 بینندگان تلویزیون خاطرات خوشی از سریال‌های موفق کمدی ماه رمضان همچون «پشت کنکوری‌ها»، «خانه به دوش» و... دارند. مروری بر دو سریال «احضار» و «یاور» نشان می‌دهد که تلویزیون در غیاب سریال‌های کمدی، امسال در عرصه سریال‌های رمضانی نمره قبولی نگرفته است.
ترویج ناخواسته «احضار» روح
سریال «احضار» ساخته علیرضا افخمی با این هدف ساخته شده که «احضار روح» را زیر سؤال ببرد و دیگران را از این کار نهی کند. اما در اقدامی مغایر با هدف تعریف‌ شده دارد این کنش ناپسند را ترویج و تبلیغ می‌کند. مخاطبی که سریال «احضار» را می‌بیند، بدش نمی‌آید که روح درگذشتگانش را احضار کند و کنارشان بنشیند و گل بگوید و گل بشنود. نویسنده و کارگردان به جای آنکه موضع‌گیری‌شان را درباره درونمایه اصلی داستان یعنی «احضار روح» بیان کنند، پشت معماآفرینی مخفی می‌شوند. چند قسمت از سریال باقی مانده و مخاطب هنوز نمی‌داند این روحی که جلوی خانم فالگیر (مینو با بازی افسانه چهره‌آزاد) ظاهر می‌شود، کیست؟ روح شیطانی است یا روح مرحوم کامرانی؟ شاید هم خود شیطان است؟ مخاطبی که اطلاعات مذهبی کمی دارد، با دیدن صحنه‌های احضار روح چه چیزی دستگیرش می‌شود؟ احتمالاً کارگردان در پاسخ می‌گوید که ما در قسمت آخر همه ابهام‌ها را برطرف می‌کنیم؟ آن وقت تکلیف بیننده‌ای که فقط همین چند قسمت را دیده چیست؟ در سریال‌های پلیسی معما در دقیقه 90 حل می‌شود و مخاطب می‌فهمد که دزد یا قاتل کیست. اما سریال «احضار» یک محصول دینی و نه پلیسی است. بیننده‌ای که این سریال را دنبال می‌کند، بیش از آنکه دنبال کشف معما باشد، حقیقت و معنویت را جست‌و‌جو می‌کند. در قسمت‌های ابتدایی گفته می‌شود که مینو کلاهبردار است و مشتریانش (زهره و مائده) دچار توهم می‌شوند. اما بتدریج می‌بینیم که روح احضار شده، واقعاً وجود دارد و تخیلی نیست. چرا که او از چیزهایی خبر دارد که مشتریان از آن با خبرند. ضمن اینکه بعدها خود مینو هم بی‌آنکه توهمی داشته باشد، می‌تواند با روح وارد گفت‌و‌گو شود.
احضار در کنار نقطه ضعف اشاره شده داستان لاغری دارد که نمی‌تواند جوابگوی یک سریال بیست و چند قسمتی باشد. نویسنده با خودش محاسبه کرده که اگر کل ماجرای روح سرگردان را بخواهد یک‌کاسه کند، نتیجه‌اش یک سریال سه قسمتی می‌شود. به‌همین خاطر ماجرای ازدواج زهره و خیانت خواستگارش را به قصه اصلی افزوده تا ظرف زمانی سریال را پُر کند. در نتیجه با یک سریال دوپاره مواجهیم که دو داستان مجزا دارد. فیلمنامه‌نویس تلاش می‌کند که این دو خرده‌ داستان (احضار روح و خواستگار خیانتکار) را به هم پیوند بدهد. ولی تلاش او بی‌فایده است.
سریال‌ساز از یک طرف با فقر محتوا و ایده درباره بخش ماورایی اثر مواجه است و از طرف دیگر می‌خواهد این فقر را با یک خرده‌داستان بی‌ربط جبران کند. داستان خیانت خواستگار و علاقه‌اش به دختری دیگر هزاران بار در دیگر فیلم‌ها و سریال‌ها روایت شده و اینجا بدون‌ اینکه بعد جدیدی پیدا کند، تکرار می‌شود.مائده و زهره انگیزه لازم برای احضار روح را ندارند. فیلمنامه می‌خواهد نشان دهد که آنها چون در مرگ کامرانی مقصر هستند، حالا می‌خواهند با احضار روح اشتباه خودشان را جبران کنند. در حالی‌که کامرانی خودش تصادف کرده و مرگش ارتباط چندانی به این دو دختر نداشت. بهتر بود که فیلمنامه‌نویس انگیزه‌ای دراماتیک برای تلاش این دو دختر در جهت احضار روح طراحی کند.
در پایان بد نیست اشاره‌ای به بازی ضعیف بازیگران نقش مائده و زهره هم داشته باشیم. ظاهراً آنها هر کدام در یکی، دو تئاتر بازی کرده‌اند. به‌نظر می‌رسد آنها زودتر از موعد به عرصه بازیگری وارد شده‌اند و هنوز توانایی ایفای نقش‌های حساس را ندارند.
«یاور»؛ استبداد جایگزین گفت‌و‌گو
سریال «یاور» ساخته سعید سلطانی با گروهی وارد میدان شده که قبلاً امتحان‌شان را در «ستایش» پس داده‌اند. در آن سریال یک قهرمان زن صبور و شجاع (با بازی نرگس محمدی در نقش ستایش) مقابل حشمت فردوس قرار می‌گیرد و وجه احساسی اثر را پر رنگ می‌کند. در سریال «یاور» اما یک مرد مستبد همه کاره است و اثر جنبه زنانه ندارد. با آنکه گفته شده سریال می‌خواهد از معرفت و مردانگی بگوید؛ ولی در عمل دارد استبداد و پدرسالاری را رواج می‌دهد. داریوش ارجمند همان نقش‌های قبلی‌اش را بی‌کم و کاست تکرار می‌کند. مردی عصبی، بداخلاق، سنتی که زود از کوره در می‌رود. در حالی که خانواده‌های امروزی نیازمند همدلی و گفت‌و‌گو هستند، تلویزیون دارد خانواده‌ای سنتی را ترویج می‌کند که نفر اول آن هیچ نقدی را برنمی‌تابد.درباره نقش زن در چنین سریالی می‌توان ساعت‌ها صحبت کرد. شوکت (همسر یاور) حضوری ویترینی در خانواده دارد و کار خاصی انجام نمی‌دهد. عروس خانواده هم پس از آنکه با خیانت همسرش مواجه می‌شود، مجبور می‌شود ببخشد و همه چیز را فراموش کند. چنین شخصیت‌هایی در خانواده‌های امروزی تا چه اندازه قابل الگوبرداری هستند؟


 

منبع: ایران آنلاین

کلیدواژه: احضار روح یک سریال سریال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۸۴۳۱۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حرف‌های جنجالی بازیگر مشهور که صداوسیما اصلا قبول ندارد

اعتماد نوشت: بهنام تشکر به‌تازگی در برنامه «زودیاک» که در شبکه نمایش خانگی پخش می‌شود، حضور یافته و از بازیگران اصلی است.

گفت‌وگوی زیر به این مناسبت با او انجام شده است.

دلیل حضورتان در برنامه زودیاک، علاقه به بازی مافیاست یا حضور در یک گیم شو به عنوان یک تجربه متفاوت در قالب تصویر؟

من بازی مافیا را دوست دارم و از اولین نفراتی بودم که در تلویزیون مافیا اجرا کردم و گاد بازی بودم. هرچه سری‌های جدیدتری از مافیا تولید شد، نقش‌های بیشتری روی کار آمد که برای من جذاب بود. زودیاک هم سناریوی جذاب و متفاوتی داشت و وقتی دوستان دعوت کردند تصمیم گرفتم که در برنامه زودیاک باشم.

گرداندن بازی مافیا را بیشتر دوست دارید یا بازی کردن را؟

گرداندن بازی را بیشتر دوست دارم. اینکه سفید باشم برایم لذتبخش‌تر است.

نظرتان در مورد مدل اجرا و گردانندگی محمد بحرانی در زودیاک چیست؟

محمد را خیلی زیاد دوست دارم و به نظرم در هر جایی که قرار می‌گیرد، مخاطب همراهش است. فکر می‌کنم در فصل اول زودیاک، کمی با احتیاط گرداندن بازی را پیش می‌برد و مراعات بازیکن‌ها را می‌کرد. اطمینان دارم که خودش هم به این فکر کرده و در فصل دوم، به تغییر مدل گردانندگی بازی فکر کرده است.

از تجربه کار در نمایش خانگی و تفاوتش با تلویزیون بگویید؟

من تقریبا جزو اولین نفراتی بودم که نمایش خانگی را با سریال ساخت ایران تجربه کردم. ساخت ایران اولین سریالی بود که به صورت دی وی دی منتشر شد. این دو مدیا، تفاوت‌های مشخصی دارند. محدودیت‌های صدا و سیما، فیلمنامه‌هایی که تثبیت می‌کند، ناظران پخشی که دارد با نمایش خانگی متفاوت است. فضای کار در پلتفرم‌ها راحت‌تر است و به این واسطه، کارگردان‌ها، نویسنده‌ها به تبع آن بازیگران دست‌شان در کار بازتر است. این‌ها مواردی است که همه می‌دانند و البته خیلی هم پیچیده نیست.

به عنوان کسی که بخش زیادی از تجربیات کاری‌اش را به نقش‌آفرینی در سریال‌های تلویزیون اختصاص داده، ممکن است که شما هم مثل خیلی‌ها، نگران حال این روز‌های تلویزیون باشید. از نظر شما تلویزیون چطور می‌تواند به وضعیت سابقش برگردد؟

تلویزیون باید به همه نظرات مردم توجه کند و برای همه اقشار مردم برنامه بسازد، نه فقط برای عده‌ای خاص. مدیران تلویزیون فعلی، تمرکزشان را بر چیز‌هایی گذاشته‌اند که فقط و فقط خودشان قبول دارند در حالی که خودشان هم خیلی خوب می‌دانند که بخش زیادی از مخاطب‌شان را از دست داده‌اند و به نظر می‌رسد که با این شیوه‌ای که پیش می‌روند، خیلی هم برای‌شان مهم نیست. امیدوارم که این مدیران عزیز، تجدیدنظری در روند سیاستگذاری‌شان داشته باشند که تلویزیون مثل دهه هشتاد یا حتی اوایل دهه نود، دوباره به اوج خودش برگردد و با سریال‌های پرطرفداری مثل ساختمان پزشکان و دودکش و باقی سریال‌های خوب و موفق، مردم و مخاطب را برای خودش حفظ کند. من فکر می‌کنم مردم هنوز هم انتظار دارند تلویزیون به رسانه اصلی و ملی همه افراد جامعه تبدیل شود.

به سریال ساختمان پزشکان اشاره کردید؛ تیم سازنده این سریال، تجربیات خوبی در تلویزیون رقم زدند. به نظرتان جای خالی چهره‌های دهه‌های قبل چقدر در تلویزیون احساس می‌شود؟

به نظرم بیشتر از جای خالی کسانی که در آن سریال‌ها یا برنامه‌ها کار می‌کردند، جای خالی برنامه‌های‌شان احساس می‌شود. این وضعیت، نتیجه مدل تصمیم‌گیری فعلی است. اتفاقا همان عوامل الان تجربیات‌شان بیشتر شده و ممکن است در شرایط مطلوب، خیلی بهتر از قبل کار کنند. باز هم تأکید می‌کنم که تصمیمات تلویزیون مهم است و به نظرم خیلی هم جرات و جسارت ویژه‌ای نمی‌خواهد. به هر حال آن برنامه‌ها و سریال‌های خیایان خلوت کن در همین تلویزیون، تولید و پخش شده‌اند.

ترجیح‌تان کار در فضای کمدی است یا جدی؟

در حال حاضر به فضای کمدی نمی‌توانم فکر کنم و راستش اصلا کمدی در من گم شده و دلایلش را هم همه می‌دانیم. اما به دور از شرایط فعلی، فضای جدی و درام را بیشتر دوست دارم.

دیگر خبرها

  • (عکس) ترسناک، وهم‌آلود و اسرارآمیز؛ دریاچه ارواح کجاست؟
  • دلیلی اصلی عدم حضور بهرام افشاری در پایتخت ۷ فاش شد
  • احضار نمایندگان پرسپولیس و سپاهان به کمیته انضباطی
  • بهرام افشاری به این دلیل مهم در پایتخت ۷ حضور ندارد
  • حرف‌های جنجالی بازیگر مشهور که صداوسیما اصلا قبول ندارد
  • (عکس) تبلیغ عجیب تلویزیون هنگام پخش بازی بایرن مونیخ و رئال مادرید
  • ویسی به کمیته انضباطی احضار شد
  • چشم، دیگر سریال حشاشین نمی بینیم!/ «چه تکاپوی رقت انگیزی»
  • ماجرای «بدل» رضا عطاران در تلویزیون چیست؟
  • واکنش به بازی شهاب حسینی در آخرین سریالش