روایت کارگردان «پایتخت ۶» از سکانس جنجالی و انتقادات / مقدم: همین انتقادها در «پایتخت ۵» هم مطرح بود!
تاریخ انتشار: ۱۹ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۵۰۸۴۷۵
سیروس مقدم کارگردان «پایتخت۶» با اشاره به سکانس پایانی این مجموعه که انتقادات فراوانی را بهدنبال داشت تأکید کرد که این سکانس صرفاً شوخی بوده و نباید آن را به معنای ادای دین دانست.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، برنامه «شب صحبت» با موضوع نقد و بررسی سریال «پایتخت ۶» شب گذشته ۱۸ فروردین ماه با حضور محمود گبرلو به عنوان مجری، سیروس مقدم کارگردان و مهدی فرجی مشاور «پایتخت ۶» و همچنین کیوان امجدیان و پژمان کریمی منتقد و کارشناس سینما و تلویزیون روی آنتن شبکه یک رفت.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سیروس مقدم در ابتدای این نشست درباره قسمتهای پایانی این سریال که نتوانستند آنها را ضبط کنند، بیان کرد: در این قصه بهتاش به تهران میآید و داستان فضای ورزشی دارد. همچنین قصه ارسطو ادامه پیدا میکند و حتی نقی و هما هم به دلایلی به تهران میآیند. با این حال به دلیل کرونا مسابقات فوتبال تعطیل و اعلام شد تجمعات هم ممنوع شده است. در اولین روزی که شرایط عادی برقرار شود تیم پایتخت قسمتهای پایانی را ضبط و نتیجهگیری را تقدیم مردم میکند.
پایان «پایتخت ۶» با چهار قسمت تولید میشود
وی درباره تعداد قسمتهای باقی مانده این فصل که قرار است ساخته شود، گفت: دو قسمت پایانی در ۸۰ دقیقه داریم که در چهار قسمت پخش میشود.
مقدم همچنین در پاسخ به نقدها درباره مشکلات خانوادگی که در این فصل هویدا بود، گفت: ما در فصل ششم از قهرمانپروری، قصه گنبد و گلدسته و دیگر قصههای اکشن که بیشتر بیرونی بود به فضای خانواده رسیدیم. اساس را بر التهابات درونی خانواده گذاشتیم برعکس فصلهای قبلی که بر مبنای حادثه و اکشن بود و مثلاً خانوادهای نامهها را به رئیس جمهور میرساند و یا به داعش برخورد میکند در این فصل همه اتفاقات درون خانواده است.
وی اضافه کرد: درواقع خانوادگیترین فصل «پایتخت» همین فصل ششم بود. حادثه بیرونی در آن اتفاق نمیافتد و هر چه هست درون آن است، اما در عین حال این خانواده ربات نیست و متناسب با رشد جامعه رشد میکند و متأثر است.
پنهانکاری، دروغ و ریاکاری در «پایتخت ۶»
پژمان کریمی در ادامه درباره نقاط ضعف فصل ششم «پایتخت» گفت: ما در فصلهای قبل با خانوادهای مواجه بودیم که مطلوب بود. اشتباه میکردند حتی دروغ میگفتند، اما درصدد جبران برمیآمدند. به طور مثال در «پایتخت ۵» شاهد یک سبک زندگی اسلامی و ایرانی بودیم. اما در «پایتخت ۶» اینگونه نیست. خانواده راحت دروغ میگوید. دخترها پنهانکاری میکنند. مادر خانواده پنهانکاری میکند. پدر خانواده وقتی به حج میرود خصیصههایی مثل ریاکاری در او پررنگتر میشود و در کل نشانههایی که تا فصل پنج میبینم دیگر دیده نمیشود.
در ادامه مهدی فرجی مشاور سریال در پاسخ به این انتقادات توضیح داد: نویسنده و کارگردان خانوادهای را تعریف میکند که ممکن است تا مرز جنگ با هم پیش بروند تا قدر هم را بدانند و از بحرانها بیرون بیایند. اگر بچهای دروغ نگوید و پنهان کاری نکند چطور چالش وارد داستان شود؟
کیوان امجدیان نیز درباره هویت خانواده در سریال «پایتخت» بیان کرد: «پایتخت» به برند تبدیل شده است، چون خانوادهای را در آن دیدهایم که شبیه خودمان است. اعضایش اشتباه میکنند، اما ذاتشان بد نیست. اگر قرار بود از اعضای این خانواده تصویر ایده آل و بدون اشتباه ببینیم، غیرقابل دسترس میشد و آرامآرام از آن فاصله میگرفتیم.
همین انتقادها در «پایتخت ۵» هم مطرح بود
مقدم نیز با اشاره به انتقادهایی که در ابتدای فصل پنج سریال مطرح بود، اضافه کرد: در «پایتخت ۵» تا قسمتهای مرتبط با درگیری داعش انتقادهای بسیاری به خانواده معمولی و روابطشان وارد بود. بهتاش خالکوبی داشت، سیگار میکشید و…، اما آنجا هم تا خانواده با بحران مواجه نشد، به جواب نرسیدیم.
این کارگردان در ادامه با تاکید بر اینکه «پایتخت ۶» قصه دارد، توضیح داد: اگر «پایتخت ۵» هم سه قسمت آخر را نداشت، همین ذهنیت پیش میآمد که قصه ندارد. «پایتخت ۶» یک روایت کاملاً کلاسیک قصه گویی دارد. «هشت نفرت انگیز» هم همین ساختار را دارد یعنی آدمهایی که هیچ جوره امکان ندارد به هم وصل شوند و حتی زمانی که به نظر میرسد همه موانع برداشته شده است اتفاقی نظم موجود را بهم میزند. برای چنین مواردی باید برای آدمها خلق و خوهایی را تعریف کنیم.
امجدیان نیز با اشاره به یک نکته اظهار کرد: جای خالی خشایار الوند در این فصل مشهود بود. قصه سریال قصه بدی نبود قصه کنش و واکنشهای مجموعهای از افراد بود، ولی در برخی بخشها گویی سهلانگاری شده بود که شاید به دلیل کرونا بود. بهتاش فریبا در جایی گربهای میآورد و میگوید میخواهد با گربه زندگی کند، اما قبل و بعدش را نمیبینم و مشخص نیست اساساً اشاره به چنین بخشی در داستان چه لزومی داشته است. در این فصل موقعیتهای از این دست را زیاد میبینم.
مقدم نیز درباره نقش الوند تصریح کرد: نقش و تأثیر الوند در «پایتخت» مشخص است او واقعاً یک پایه اصلی کار بود، اما نطفه و فکر اصلی سریال در همه فصلها متعلق به محسن تنابنده بوده است. تفاوت در این است که خشایار الوند بعد از ۱۰ سال کاملاً به لحن و جغرافیای شخصیتها مسلط بود و او کاملاً مدیوم تلویزیون را میشناخت. میتوان گفت پایتخت ۶ تنها فصلی است که همه شخصیتها، قصه و خرده قصه دارند.
وی عنوان کرد: اگر یک سکانس از فیلمنامه «پایتخت ۶» را بتوانید جا به جا کنید جایزه دارید آنقدر قصهها درست است که امکان جابهجایی سکانس نیست.
مقدم با اشاره به خرده قصه هما و گویندگی او در تلویزیون توضیح داد: میدانید چرا هما سعادت کار گویندگی را در این فصل دارد؟ چون علیخانی از طریق شغل این خانم بهبود را به ماه عسل دعوت میکند و این قرار بود در ادامه داستان دیده شود.
دردسرهای یک سکانس جنجالی
کارگردان «پایتخت ۶» در بخش دیگر این برنامه در جواب به نقدهای مطرح شده نسبت به سکانس پایانی قسمت پانزدهم سریال و شباهت آن با فیلمهای مبتذل قبل از انقلاب، عنوان کرد: در این موضوع زاویه و دریچهای که باز میکنیم باید شوخی و خنده باشد. اگر از دریچه شوخی نگاه کنیم سوءتفاهم هم پیش نمیآید. بارها این مسائل اتفاق افتاده است مثلاً در فصل اول و در برخی سکانسها از تم جیمز باند استفاده کرده بودیم و این به معنای این نبود که میخواهیم ادای دین کنیم به جیمز باند!
وی افزود: یا در فصل دوم که بحث گنبد و گلدسته در داستان محور بود در بخشهایی از موسیقی از تم یک خواننده قبل انقلابی استفاده کردیم و این بدین معنا نیست که «پایتخت» هوادار آن فضاست. در «پایتخت ۳» ما برای سکانسهای کشتی نقی و تمریناتش از برخی سکانسهای فیلمهای راکی استفاده کردیم و این به این معنا نیست که طرفدار سیلوستر استالونه هستیم! در «پایتخت ۵» هم که با حمایت سازمان اوج و در ترکیه ساخته شد تم موسیقی ابراهیم تاتلیس را پخش کردیم و باز هم به معنای طرفداری از او نبود. همه اینها را باید از زاویه شوخی ببینیم.
مقدم اضافه کرد: در کمدی همانگونه که با سیاست شوخی میشود با فرهنگ قدیم و دیگر موارد هم شوخی میشود.
فرجی نیز در ادامه مثالهای مقدم افزود: در همین «پایتخت» در سکانس از زندان درآمدن ارسطو با تم فیلم «قیصر» شوخی میشود.
مخالفت سازمان با پخش سکانس پایانی
این مدیر سابق صداوسیما درباره سکانسهای پایانی سریال بیان کرد: واقعیت این است که سازمان با پخش این سکانس موافق نبود. آقای مقدم سکانسی شاد گرفته بود و کار قرار بود تلخ نباشد، چون بهبود را با آمبولانس بردند و طبیعتاً این سکانس کار را تلخ میکرد.
مقدم نیز در توضیح این سکانس گفت: آنچه در این سکانس شاهدیم غیرقانونی نیست، چون زن و شوهری عقد کردهاند با موتور میروند به ماه عسل و این در داستان هم اعلام شده است. غیرشرعی هم نیست و حتی یک کیف بین شأن قرار دادیم که مشکلی نباشد. حتی کار غیر عرف هم انجام نمیدهند. خطوط قرمز ما هم همواره قانون، شرع و عرف است و این سکانس خلاف هیچیک از این سه معیار نیست.
فرجی درباره اینکه برخی این سکانس را ادای دین به فیلم قبل انقلابی دانستهاند، اظهار کرد: اینکه گفته شده ادای دین شده اینگونه نیست، چون آن اثر، فیلم مبتذلی است که جزو ۵۰ فیلم برتر تاریخ سینمای ما هم نیست. ما آنها را فیلمفارسی خطاب میکنیم. این سکانس یک شوخی بود که اتفاق افتاده است. همانطور که گفته شد سازمان و پخش هم مخالف بود، ولی برای اینکه تلخ تمام نشود این گونه به پایان رسید.
کریمی با تأکید بر اینکه این شوخی به درستی شکل نگرفته بود، عنوان کرد: پیش از این در برنامه «خنده بازار» هم بخشی بود که با فیلمهای قبل انقلاب شوخی میشد، اما کسی به آن اعتراض نکرد، چون به درستی اتفاق افتاد. اینجا، اما این شوخی شکل نگرفته بود.
سیروس مقدم در واکنش به حجم واکنشهای انتقادی نسبت به این سکانس با اشاره تلویحی به موضع منتشرشده به نقل از رئیس سازمان صداوسیما در رسانهها بیان کرد: ما فکر میکردیم برای سریالی که این قدر طرفدار دارد از طرف سازمان تقدیر میشویم و نمیدانستیم قرار است توبیخ شویم؛ واقعاً همه بچهها شوکه شدند!
وی با اشاره به نظرات مخالف عنوان کرد: خیلی نظرات درباره این سکانس از طرف فعالان ضدانقلاب و برخی دوستانی که میدانند این کار با چه سختیهایی ساخته شده، یکی و منطبق شده است و این برای شخص من عجیب است.
ادای دین ما به نکات دیگر بود
فرجی در ادامه با اشاره به برخی سکانسهای سریال گفت: سریالی که پخش شد ادای دین دارد به یکی از سیاستهای مهم کشور که به رسمیت نشناختن رژیم اشغالگر قدس است و یا در همین فصل، سکانس فلاش بکی داریم به دوران قبل از انقلاب شکنجه گاهی که در آن مردم شکنجه میشدند و یا مردی را داریم که ادای دین میکند به پدرش تا حج او را به جا آورد و حیف است که با لکهای روی آنها این وجوه را نبینیم.
مقدم در ادامه در پاسخ به دیگر نقدها با بیان اینکه هر اثر هنری میتواند اشکال و نقص داشته باشد، تصریح کرد: تلویزیون نمیتواند یک سلیقه خاص را به نمایش بگذارد مردم اگر سلایق مختلف را نبینند تلویزیون را کنار میگذارند.
فرجی نیز در پایان قسمت اول از این برنامه نقد و بررسی عنوان کرد: اینکه ۸۰ درصد از مردم یک سریال را تماشا کنند یک عدد رویایی است مردم ده سال این سریال را همراهی میکنند و این از سلامت سریال نشان دارد.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: سیروس مقدم سریال پایتخت پایتخت 6 سیروس مقدم خانواده ای انتقاد ها پایتخت ۶ ادای دین سکانس ها پایتخت ۵
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۵۰۸۴۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رجوع و روایت آتش بلاگری و سلبریتی شدن در روابط زن و شوهری
نمایش «رجوع» این روزها در تهران روی صحنه میرود تا به اختلافات متداولِ این روزها در روابط بین زن و شوهرها بپردازد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، داستانها و ماجراهای مربوط به روابط زن و شوهری همیشه دستمایه ساخت آثار نمایشی بوده است. از فیلمهای «همسر»، «آتش بس»، «توفیق اجباری» تا نمایشهای «بازیگر و زنش»، «تن شوری» و ... هنرمندان را به سمت خلق آثاری با این موضوعِ همیشه جذاب سوق داده است.
جذابیت همیشگی این سوژه باعث شده پدید آورندگانِ تئاترِ «رجوع» نیز به سمت تولید اثری نمایشی با موضوعِ روابط زن و شوهری بروند. رجوع به قلم کیمیا خلج و کارگردانی سعید حشمتی در قالب اپیزودهای مشابه به چالشهای زندگی زناشویی میپردازد. روایت داستان در بستر دادگاه، اندکی کلیشهای و تکراری به نظر میرسد. اگر از این زاویه به دادگاه نگاه کنیم که عموماً ارجاع به دادگاه و قاضی آخرین راهکار برای حل بحرانها باشد پس باید این اشکال را متوجه نویسندهی نمایش «رجوع» دانست که هیچ فرصتی را برای سازش بین زوجین قائل نبوده و صدور حکم قضایی را فصل الخطاب قرار داده است.
کلنل دست به دامن عارف شد / نازنین بیاتی انتخاب مناسبی بود؟البته در نمایش اشاراتی به فرصت دادگاه برای ایجاد سازش بین زوجین برای تفکر و تأمل بیشتر شده اما این اقدام نویسنده ناکافی به نظر میرسد و شاید اگر به جای فضای دادگاه، اتفاقات نمایش در حضور شخص دیگری مانند یک مشاور خانواده رخ میداد، فرجام مثبت و امیدوار کنندهتری برای کاراکترهای نمایش قابل تصور بود.
اپیزود نخست این نمایش روایت زن و شوهری بود که اختلافاتشان مربوط به استقلال زن و زیباییهای ظاهری بود.
در «رجوع» دیالوگها چکشی و پینگ پونگی است و نویسنده به خوبی موفق به ایجاد بده بستانها در نمایشنامه شده است. داستان زندگی کاراکترها به شکل صحیحی پرداخت و روایت شده و نویسنده به شناخت درستی از کاراکترهای نمایشش رسیده است. در هر اپیزود تفاوت کاراکترها به وضوح قابل دریافت است و نویسنده در نگارش آنها خلاق و پویاست.
اما نکته مهمی که در مورد متن وجود دارد نوع نگارش آن است. اخیراً در بسیاری از آثار، نویسندگان را نمیتوان مؤلف محسوب کرد. مؤلفی که ایده دارد، مشق میدهد، درس میدهد و شاید راهی نشان میدهد و....
اپیزود دوم؛روایت کارگردانی بود که به عنوان یک سلبریتی، در عین ازدواج با همسری روستایی، ارتباطاتی موازی داشت و همین موضوع موجب اختلافات شدید بین او و همسرش شده بود.
بخش زیادی از نویسندگان نسل جدید روایتهایی گزارش گونه دارند. روایتهایی که گویی تنها برای صرفا جهت اطلاعِ مخاطب نوشته شدهاند یا اینکه گویی یک گزارش خبری هستند تا یک نمایشنامه با هدفی والا و نتیجهگیری که به کارِ زندگیِ مخاطب بیاید.
البته که در بسیاری از آثار خبری، خبرنگاران نتیجه گرا و هدفمند هستند و تنها صرفاً راوی یک رویداد نیستند؛ بلکه موجب ایجاد چالشهای جدی میشوند. اما در «رجوع» نویسنده فقط «گزارشگر» است. گزارشگری که گزارش میدهد؛ در بطن جامعه خانوادههایی هستند که شرایط ویژه و متفاوتی بر زندگی آنها حاکم است.
کیمیا خلج با نوشتنِ متن «رجوع» فقط به مخاطب خبر میدهد و مخابرهگر یک اتفاق است؛ البته که همین هم ارزشمند است. اما نباید فراموش کنیم که نویسندهی این نمایشنامه راهکار ندارد، ایده ندارد و هدایت گر نیست.
شاید به همین علت است که به رغم هدایت صحیح و خوب بازیگران توسط کارگردان، حس و حال تماشای یک اثر تئاتری ویژه به مخاطب منتقل نمیشود.
اپیزود سوم مربوط به زن و شوهری بود که تفاوتهای اعتقادی و فرهنگی عمیقی با همدیگر داشتند و همین مسئله اختلافات شدیدی بین آنها ایجاد کرده بود.
اساساً در شرایط مشابه هیچ راهی برای به چالش کشیده شدن خلاقیت کارگردان وجود ندارد و یا حداقل بیننده تلاشی برای خلق یک اثر بصری ویژه از کارگردان را شاهد نیست. آفتی که گریبان برخی یا شاید بسیاری از آثارِ این روزهای تئاتر ایران را گرفته است.
کارگردانان در آثار مشابه و این نمایش، به «صندلیسم!» دچار شدهاند. آفتی عجیب که با اسم رمز «مینی مال» و فقط با چیدن چند صندلی ساده در صحنه روز به روز در حال نفوذ در جان تئاتر است. هر کدام از کارگردانان هم دلایل خاصی را برای انتخاب این سبک کاری دارند که غالباً چندان منطقی به نظر نمیرسد. اجرای «صندلیسم» هرچه هست نه تنها تئاتر محسوب نمیشود بلکه شاید در چهارچوب یک اثر رادیویی ویژه هم گنجانده نشود.
البته که نمایش «رجوع» با وجود اینکه صحنهای خالی دارد و تنها به چند صندلی روی صحنه پناه برده، اما تلاش کرده تا جنبههای نمایشی و تصویری هم در کار باشد تا اثر صرفا به یک نمایش رادیویی تبدیل نشود.
اپیزود چهارم این نمایش به روایت خانوادهای اختصاص داشت که زنِ خانواده در فضای مجازی بلاگر بود و همین مسئله پایه و اساس اختلافاتِ شدیدی شده بود.
رفتن سراغ موضوعهای اجتماعی که در دل جامعه و در میان مردم جاری هستند و هر کدام از ما بارها و بارها در اطرافمان آنها را دیدهایم، بسیار ارزشمند است. پرداختن به این موضوعها حتی اگر بدون ارائهی راهِ چاره یا راهی تازه باشد، با زدنِ تلنگرهایی هرچند کوچک به مخاطب، میتوانند اثرگذار باشند.
منصفانه نیست اگر از بازی خوب بازیگران (رجوع) سخن نگوییم. از اپیزود اول تا آخرین اپیزود که با بازی شیرین و دقیقِ افشین سنگ چاپ مواجه میشویم، همه بازیگران بسیار دقیق و حساب شده ایفای نقش میکنند و این نکتهای است که به واسطه آن نمیشود از نقش ویژه کارگردان چشم پوشی کرد.
در پایان باید گفت علیرغم کاستیهایی که در نمایش «رجوع» به چشم میخورد، اما این اثر ارزش یک بار دیدن را دارد.
توضیحات نمایش:
رجوع
نویسنده: کیمیاخلج
کارگردان: سعیدحشمتی
بازیگران:
نیما هاشمی سرشت، الهام احمدی، میثاق جمشیدی، پریسا علی نیا، کیمیا خلج، هومن بنایی، روناک برخوردار، فاطمه توانا، محمد روشنفکر و افشین سنگ چاپ
-------------------------
نوشته: هبت اله یگانه
-------------------------
انتهای پیام/